20 مهر سال 77 در یک خانواده مذهبی متولد شده است. 13 سال میگذرد از زمانی که متوجه علاقه و استعداد ذاتیاش به صوت و تلاوت آیات نورانی قرآن شده است. فارغ از هر آموزشی، محمدرضا کوثریفر، از همان بچگی و دوران ابتدایی، در هر محفلی، حتی سر صف مدرسه برای تلاوت قرآن پیشقدم بوده که همیشه هم تقدیر میشده است. همین تشویقها موجب شده بود بیشتر تلاوتهای آغاز هر مراسمی را او اجرا کند.
علاقهاش به تلاوت قرآن تا آنجا پیش رفت که در ده سالگی هفتهای دو بار به همراه مادرش برای زیارت مضجع شریف حضرت رضا(ع) راهی حرم مطهر میشد تا در جلسههای قرآنی که بعد از نماز مغرب برگزار میشد، شرکت کند. حضوری که اولین جرقههای پانهادن در مسیر قرائت قرآن را برایش کلید زد. اولین استادش، وحید مجتهدزاده، او را چنان مجذوب و ترغیب قرائت قرآن کرد که بیمعطلی برای آموزش حرفهای عزمش را جزم کرد.
«محمدرضا کوثریفر» درباره اولین تجربه حضورش در این جلسهها میگوید: «شب اول موفق به تلاوت نشدم و بیشتر شنونده قرائت دیگر حاضران بودم؛ اما هفته دوم پیش از آغاز جلسه، گفتوگویی با استاد مجتهدزاده داشتم و از آن به بعد روی نقاط ضعفم که بیشتر روخوانی و تجوید بودند، متمرکز شدم.»
اراده محمدرضا به حدی قوی بود که هیچ بهانهای متوقفش نمیکرد. او در هر شرایطی به جلسههای استاد میرفت. حتی اگر گاهی مادرش امکان همراهی نداشت یا هوا سرد و گرم بود، هفتهای 5 شب، سختی رفتوآمد از خیابان امامهادی(ع) تا حرم مطهر را به جان میخرید.
مقصد بعدیاش، مسجد کرامت بهعنوان میعادگاه قاریان قرآن بود. در آنجا نیز با استادان برجستهای آشنا شد که زودتر از آنچه فکر میکرد مسیر پیشرفت را برایش هموار کردند. چنانکه از همان سالهای نخست برای تلاوت قرآن به شهرهای مختلف از جمله تهران و بروجرد، دعوت میشد.
دلسپردگیاش به آیات نورانی موجب شده بود رؤیاهایش با بسیاری از همسن و سالانش متفاوت باشد. تلاوت در حرم اباعبدا...الحسین(ع) در کربلا یکی از همان رؤیاهای شیرین بود که سال 91 محقق شد؛ اما ابتلایش به سرماخوردگی آن هم دقیقا در روزی که مهمترین اجرا را در تمام سالهای فعالیتش داشت، اتفاق عجیبی برایش رقم زد که برای همیشه در ذهنش ثبت شد.
خودش ماجرا را اینگونه روایت میکند: «آن روز وضعیت جسمیام در حدی به هم ریخت که صدایم به شدت گرفته بود. مشورت با پزشک و خوردن دارو هم افاقه نکرد. تارهای صوتیام هیچ جوره باز نشد! روز میلاد امامحسین(ع) بود و قرار بود عصر همان روز در صحن حرمشان با حضور جمعی از بزرگان شهر، تلاوت قرآن داشته باشم. کمکم زمزمههای جایگزین کردن یکی دیگر از همراهان در این سفر مطرح شد. خیلی دلم گرفته بود، این تلاوت برایم بسیار اهمیت داشت. بعد از ناهار با همان حال و روز راهی ضریح مطهر حضرت شدم. بیاختیار اشکهایم سرازیر شد. خطاب به حضرت گفتم: «بیشتر از هر کس دیگر میدانید که تلاوت امروز در این ساعت و در این صحن چقدر برایم مهم است. هیچ چیز جز این اتفاق برایم ارزشی ندارد»، گفتم: «آقاجان کی دیگر چنین مراسمی و چنین فرصتی و چنین تلاوتی ممکن است برایم پیش بیاید، خودتان کاری بکنید!»
این درددل و مرثیهخوانی یکساعت طول میکشد. بعد از آن، او به سمت هتل راه میافتد. در هتل به خواب میرود. بیدار که می شود، انگار نه انگار که بیمار بوده است. هیچ اثری از خش و گرفتگی در تارهای صوتیاش نبوده است!
تلاوت آن روز را خودش اجرا کرد؛ اجرایی که با وجود گذشت این سالها هنوز هم معتقد است یکی از بهترین تلاوتهایش بوده است و آن را مدیون نظر و عنایت خاصه حضرت میداند.
کوثریفر زیر نظر استادانی چون جعفر عرفانیان و مرحوم سیدعبدالرضا معینی، آموزشهای حرفهای تجوید و تلاوت قرآن را پیش برده است. او در این سالها در مسابقات مختلف مقامهایی آورده است. مقامهایی مانند مقام اول قرائت قرآن در مسابقات دانشگاههای علومپزشکی، مقام اول استان در قرائت قرآن، مقام اول استان در تلاوت اذان، مقام اول استان در قرائت قرآن در مسابقات آموزش و پرورش و مقام اول مسابقات دارالقرآن حرم مطهر رضوی. حالا در آستانه بیست و سومین بهار زندگیاش، دو آرزو بیشتر ندارد. یکی اینکه در مسابقات بینالمللی قرآن کریم در مالزی برای وطنش ایران افتخارآفرینی کند و به مقام نخست این مسابقات دست یابد و دیگر اینکه تجربه تلاوت در محضر رهبر معظم انقلاب را داشته باشد؛ حتی اگر شده برای یکبار.